تاریخ ایران

تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام

تاریخ ایران

تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام

تاریخ ایران

تاریخ ایران قبل و بعد از اسلام


هرگونه کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است و در صورت عدم ذکر منبع شرعا حرام است

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
پیوندها

غزنویان پیش از حکومت

سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۳۰ ب.ظ

غزنویان‌ در غزنه‌

زمانی‌ که‌ خراسان‌ تحت‌ سیطره‌ سامانیان‌ بود، غلامان‌ ترک‌، به‌ مانند سایر نقاط‌ شرق اسلامی‌، امیران‌ نظامی‌ دولت‌ها به‌ شمار می‌رفتند. برخی‌ از آنها که‌ نفوذی‌ به‌ دست‌آورده‌ وزیرکی‌ وذکاوتی‌ داشتند وسال‌ها در محلی‌ به‌ خدمت‌ مشغول‌ بودند، در پی‌استقلال‌ بر می‌آمدند. آنها در آغاز اعتماد امیر یا خلیفه‌ را جلب‌ کرده‌، سپس‌ ثروتی‌که‌ با آن‌ بتوانند سپاهی‌ را حفظ‌ کنند، فراهم‌ می‌کردند ودر نهایت‌ در فرصت‌ مناسب‌،دولتی‌ را تأسیس‌ می‌کردند.


داستان‌ غزنویان‌، با یکی‌ از این‌ سرداران‌ ترک‌ با نام‌ الپتگین‌ که‌ سپهسالار خراسان‌بود، آغاز شد. وی‌ از آن‌ روی‌ که‌ در توطئه‌ بر ضد امیر سامانی‌ ناکام‌ مانده‌ بود، باسربازان‌ تحت‌ امر خود به‌ غزنه‌ رفت‌ ودر آنجا قدرت‌ را به‌ دست‌ گرفت‌. این‌ شهرکه‌ اکنون‌ ایالتی‌ در کشور افغانستان‌ است‌، در جنوب‌ شرقی‌ کابل‌ قرار داشته‌وهم‌مرز با هند از شرق  وزابلستان‌ در جنوب‌ بود.

پیش‌ از آن‌، الپتگین‌، غلامی‌ ترک‌ با نام‌ سبکتگین‌ را خریداری‌ کرده‌ بود. این‌شخص‌ ـ که‌ اندکی‌ بعد سرسلسله‌ غزنویان‌ شد ـ از ترکان‌ کافر ماوراءالنهر بود که‌ درجنگ‌های‌ قبیله‌ای‌ به‌ اسارت‌ درآمده‌ ودر این‌ سوی‌ به‌ الپتگین‌ فروخته‌ شده‌ بود.بعدها، تبارنویسان‌، خاندان‌ وی‌ را به‌ یزدگرد ساسانی‌ رساندند! بارها گفته‌ایم‌، این‌همان‌ چیزی‌ است‌ که‌ درباره‌ سامانیان‌، صفاریان‌ وبویهیان‌ نیز گفته‌ شده‌ وهیچ‌ کدام‌از اساسی‌ برخوردار نیست‌.

از آنجا که‌ سبکتگین‌ هوش‌ وذکاوت‌ خاصی‌ از خود نشان‌ داده‌ بود، به‌ تدریج‌ نزدالپتگین‌ موقعیت‌ بالایی‌ یافت‌ وبه‌ منصب‌ ریاست‌ حاجبان‌ او رسید. او با دخترالپتکین‌ نیز ازدواج‌ کرد که‌ نتیجه‌ آن‌ فرزندش‌ اسماعیل‌ بود که‌ بعدها امارت‌ بخشی‌از قلمرو وی‌ را عهده‌دار شد.

با مرگ‌ الپتگین‌، امارت‌ غزنه‌ وزابلستان‌ ابتدا به‌ دو فرزند الپتگین‌، اسحاق وبلکاتگین‌ وسپس‌ به‌ سبکتگین‌ رسید.

آن‌ زمان‌ غزنه‌ در کنار کافرستانی‌ با نام‌ سرزمین‌ غور بود که‌ هنوز توده‌ مردم‌ آن‌ به‌اسلام‌ نگرویده‌ بودند. به‌ علاوه‌، هم‌ مرز با هند بود که‌ تا آن‌ زمان‌ پای‌ مسلمانان‌ به‌ آن‌دیار باز نشده‌ بود. از سوی‌ دیگر، برای‌ یک‌ امیر نشین‌ مسلمان‌ که‌ در مناطق‌ هم‌ مرزبا کفار امارت‌ می‌کرد، آن‌ چه‌ سبب‌ افتخار بود، جنگ‌ با کفار وتوسعه‌ اسلام‌ بود.افزون‌ بر آن‌ این‌ جنگ‌ها می‌توانست‌ غنائمی‌ به‌ همراه‌ داشته‌ باشد وثروت‌ ودولت‌بیش‌تری‌ را نصیب‌ امیر ومسلمانان‌ کند. به‌ همین‌ دلیل‌ سبکتگین‌، جنگ‌ بر ضدکافران‌ را آغاز کرد. عُتبی‌ نوشته‌ است‌:

پس‌ روی‌ به‌ جهاد کفار وقمع‌ اعدای‌ دین‌ آورد وناحیت‌ هندوستان‌ که‌ مسکن‌دشمنان‌ اسلام‌ ومتعبّدان‌ اوثان‌ واصنام‌ بود دارالغزو ساخت‌ وهمواره‌ بر آن‌اطراف‌ واکناف‌ می‌تاخت‌ وشرر شرک‌ که‌ از آتش‌خانه‌های‌ آن‌ نواحی‌ زبانه‌ می‌زد،به‌ زخم‌ تیغ‌ آبدار می‌نشاند ومعابد ومعاهد آن‌ خاکساران‌ بر باد می‌داد وبه‌ جای‌آن‌ مساجد ومشاهد بنیاد می‌نهاد.

پس‌ از آن‌ شهر بُسْت‌ را به‌ سال‌ 367 وبعد از آن‌ قُصدار را به‌ قلمرو خود افزود. وی‌در بُسْت‌، یکی‌ از ادیبان‌ وعالمان‌ آن‌ دیار را با نام‌ ابوالفتح‌ بستی‌ به‌ همراهی‌ برگزید که‌طی‌ سالها مشاور نزدیک‌ او وفرزندش‌ سلطان‌ محمود بود. او شاعری‌ زبردست‌ بودکه‌ بسیاری‌ از اشعارش‌ در وقایع‌ وفتوحات‌ زمان‌ این‌ پدر وفرزند، در تاریخ‌ یمینی‌آمده‌ و مناسبات‌ دوستانه‌ و فرهنگی‌ زیادی‌ با فرهیختگانی‌ چون‌ ابوبکر خوارزمی‌وابومنصور ثعالبی‌ داشته‌ است‌.

پس‌ از آن‌، سبکتگین‌ باز «عزم‌ غزو کفار» کرده‌ «روی‌ به‌ دیار هند آورد وبه‌ قمع‌ملاعین‌ آن‌ دیار ومدابیر آن‌ کفّار مشغول‌ شد.» در نبردهای‌ بعدی‌، باز سبکتگین‌ به‌دیار هند تاخت‌ و«تا نواحی‌ لمغان‌ که‌ معمورترین‌ بلاد نواحی‌ او ]جیپال‌، شاه‌ هند[بود مستخلص‌ ومصفی‌ کرد ودیگر نواحی‌ از آن‌ دیار بستد ومعابد وبیَع‌ وکنشتهای‌ایشان‌ خراب‌ کرد وبه‌ جای‌ آن‌ مساجد بنیاد نهاد وشعار اسلام‌ ظاهر گردانید.»

این‌ اقدامات‌، سبب‌ شهرت‌ خاندان‌ غزنوی‌ شد؛ به‌طوری‌ که‌ باز به‌ قول‌ عتبی‌«بشارت‌ آن‌ فتوح‌ به‌ اقاصی‌ وادانی‌ جهان‌ برسید وذکر آن‌ مساعی‌ همه‌ عالم‌مستفیض‌ ومنتشر شد وکافّه‌ اهل‌ اسلام‌ بدان‌ شادی‌ها نمودند ومسرّت‌ها فزودند.»

روزگار سامانیان‌ در اواخر قرن‌ چهارم‌ رو به‌ اِدبار و زوال‌ بود. به‌ سال‌ 383، بخاراتوسط‌ بغراخان‌، امیر ترکستان‌ ـ از سلسله‌ خانیان‌ ـ مورد حمله‌ قرار گرفت‌ وپس‌ ازشکست‌ سپاه‌ سامانی‌، شهر اشغال‌ شد. این‌ زمان‌ ابوعلی‌ سیمجور امارت‌ خراسان‌ راداشت‌ وآنچه‌ نوح‌ از او خواست‌ تا به‌ وی‌ کمک‌ کند، اقدامی‌ نکرد. از خوش‌ اقبالی‌نوح‌، بغراخان‌ نتوانست‌ در بخارا بماند؛ بنابراین‌ بخارا را به‌ قصد ترکستان‌ ترک‌ کردونوح‌ بن‌ منصور به‌ تخت‌گاه‌ خویش‌ بازگشت‌.

امیر دیگری‌ که‌ این‌ زمان‌ طمع‌ در کار سامانیان‌ داشت‌، فائق‌ خاصه‌، از وابستگان‌پیشین‌ دربار سامانی‌ بود که‌ در نواحی‌ خوارزم‌ قدرتی‌ بهم‌ زده‌ بود. وی‌ به‌ بخاراتاخت‌؛ اما کاری‌ از پیش‌ نبرد. پس‌ از آن‌ به‌ خراسان‌ آمد وبه‌ ابوعلی‌ سیمجور دشمن‌دیگر سامانیان‌ پیوست‌.

روشن‌ بود که‌ اتحاد دو دشمن‌، تا چه‌ اندازه‌ برای‌ شاه‌ سامانی‌ خطرناک‌ بود. اومی‌بایست‌ دست‌ به‌ دامان‌ کسی‌ می‌شد که‌ توان‌ مقابله‌ با سیمجور وفائق‌ را داشته‌باشد. این‌ شخص‌ کسی‌ جز سبکتگین‌ نبود؛ کسی‌ که‌ این‌ زمان‌ شهرتی‌ به‌ دست‌آورده‌ وقدرتی‌ فوق  العاده‌ بهم‌ زده‌ بود. به‌ گفته‌ عتبی‌ «قرعه‌ اختیار بر ناصرالدین‌سبکتگین‌ افتاد که‌ از بزرگان‌ اطراف‌ بود ودر فتح‌ ابواب‌ خیر وقیام‌ به‌ مصالح‌ عالم‌واهتمام‌ به‌ مناجِح‌ِ خلق‌ وتقویت‌ دین‌ ونصرت‌ کلمه‌ حق‌، معروف‌ وموصوف‌ بود.»

 

غزنویان‌ در خراسان‌

با دعوت‌ نوح‌ سامانی‌ از امیر غزنوی‌، راه‌ برای‌ ورود غزنویان‌ به‌ خراسان‌ باز شد.آمدن‌ به‌ خراسان‌، با شهرت‌ این‌ سرزمین‌، چیزی‌ نبود که‌ سبکتگین‌ از آن‌ چشم‌پوشی‌کند. نوح‌ وسبکتگین‌ در کَش‌ّ با یکدیگر ملاقات‌ کردند وقرار بر آن‌ شد تا سبکتگین‌به‌ غزنه‌ بازگشته‌ نیروی‌ لازم‌ را برای‌ این‌ کار فراهم‌ کند.

از سوی‌ دیگر، سیمجور نیز از بویهیان‌ ری‌ استمداد جست‌ وبه‌ این‌ ترتیب‌، بازبه‌ نوعی‌ جنگ‌ میان‌ سامانیان‌ وبویهیان‌ درگرفت‌ که‌ دو گروه‌ کوچکتر غزنوی‌وسیمجوری‌ به‌ نمایندگی‌ آنها این‌ جنگ‌ را اداره‌ می‌کردند.

نیروهای‌ دو طرف‌ آماده‌ کارزار شدند. ابتدا سیمجور از امیر غزنه‌ خواست‌ تاوساطت‌ کند وصلحی‌ برقرار سازد. کار مصالحه‌ پایان‌ یافت‌؛ اما حمله‌ برخی‌ ازافراد سپاه‌ سیمجور به‌ سپاه‌ امیر غزنه‌، کار را به‌ جنگ‌ کشاند. این‌ زمان‌، فرزندسبکتگین‌؛ یعنی‌ محمود غزنوی‌ نیز در سپاه‌ پدر بود.

در جنگ‌ خونینی‌ که‌ درگرفت‌، سپاه‌ تازه‌ نفس‌ غزنوی‌، توانست‌ سپاه‌ دشمن‌ راقلع‌ وقمع‌ کرده‌ وپیروزی‌ سامانیان‌ را که‌ در اصل‌، آغاز پیروزی‌ غزنویان‌ بود، به‌ارمغان‌ آورد. نوح‌ سامانی‌، لقب‌ ناصرالدین‌ را به‌ سبکتگین‌ ولقب‌ سیف‌ الدوله‌ را به‌فرزندش‌ محمود داد وخراسان‌ را به‌ او واگذاشت‌. آنها در نیشابور اقامت‌ گزیدندوبه‌ مانند بسیاری‌ از دولت‌های‌ تازه‌ به‌ دوران‌ رسیده‌ برای‌ جلب‌ نظر مردم‌، «درنیشابور بساط‌ عدل‌ ورأفت‌ وانصاف‌ ومعدلت‌ بگستردند ورسوم‌ محدَث‌وبدعت‌های‌ مذموم‌ وقوانین‌ جور باطل‌ گردانیدند وکافّه‌ رعایا وزیردستان‌ را درکنَف‌ امن‌ وراحت‌ بداشتند.»

به‌ تدریج‌ کار فائق‌ وسیمجور خاتمه‌ یافت‌. این‌ زمان‌، غزنویان‌ با سه‌ پدیده‌مختلف‌ رو به‌ رو بودند:

نخست‌ حکومت‌ ایلک‌ خان‌ در ترکستان‌ که‌ پس‌ از بغراخان‌، در پی‌ تسخیر بخاراوسمرقند بودند.

دوم‌ سامانیان‌ که‌ غزنویان‌ ادعای‌ حمایت‌ وصیانت‌ دولت‌ آنها را داشتند؛ اماروشن‌ بود که‌ باید تکلیف‌ خود را با آنها روشن‌ می‌کردند.

سوم‌ آل‌ بویه‌ که‌ در مرز غربی‌ آنها بودند ولاجرم‌ با آنها درگیر می‌ شدند. آنهابه‌طور معمول‌ حامی‌ خاندان‌ سیمجور در برابر غزنویان‌ وسامانیان‌ بودند.

سبکتگین‌ که‌ از شر ابوعلی‌ سیمجور وفائق‌ خلاص‌ شده‌ بود، با هجوم‌ ایلک‌خان‌روبرو شد. ایلک‌ خان‌ ضمن‌ نامه‌ای‌ به‌ سبکتگین‌، از دولت‌ سامانی‌ گله‌ کرده‌ واز این‌که‌ دولت‌ مزبور به‌ ملاهی‌ وشهوات‌ مشغول‌ شده‌ واز جهاد روی‌ گردانده‌، خواستارنابودی‌ آن‌ شد؛ اما سبکتگین‌ از پذیرش‌ خواست‌ ایلک‌خان‌ که‌ خواستار اتحاد آنهابرای‌ حذف‌ سامانیان‌ وتقسیم‌ بلاد وآغاز جهاد بر ضد «کفار ترک‌ وهند واظهار حق‌ونصرت‌ کلمه‌ دین‌ وقمع‌ اهل‌ شرک‌ وعناد وقهر حزب‌ فسق‌ وفساد» شده‌ بود،خودداری‌ کرد. چیزی‌ به‌ جنگ‌ نمانده‌ بود که‌ کار به‌ صلح‌ انجامید. در این‌ مصالحه‌مقرر شد تا سمرقند را به‌ فائق‌ خاصه‌، که‌ به‌ ایلک‌ خان‌ پناهنده‌ شده‌ بود، واگذار کنند.

در این‌ روزگار، سبکتگین‌ در بلخ‌ وفرزندش‌ محمود در نیشابور امارت‌می‌کردند. سبکتگین‌ در شعبان‌ سال‌ 387 درگذشت‌. جانشین‌ او به‌طور طبیعی‌،فرزندش‌ محمود غزنوی‌ بود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۲۲
مهدی صادق زاده قمصری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی