فرهنگ طاهریان
طاهریان وفرهنگ
مسألة دیگر دربارة طاهریان آن است که آنان، مانند بسیاری از موالی ایرانی دیگر،شرایط جدید را که شرایطی عربی بود قبول کرده وزبان رسمی عربی را پذیرفتند.شگفت آن که ابنفَنْدُق بیهقی نوشته است: طلحه فرزند طاهر، فردی عالِم ونحویبوده وسیبویه، ادیب برجستة عرب قصد رفتن نزد او را داشت که در مسیر عبور، درشهر ساوه درگذشت.
منهاج سراج نیز نوشته است: «عبدالله بن طاهر عظیم علم دوست بود، تا غایتیکه از امام ابوعبید القاسم بن سلاّم التماس نمود تا غریب الحدیث را برای او شرح کردودر عوض آن صد هزار درم نقره وخلع وافر داد.»
طاهریان از موالی قبیلة خزاعه بودند واین خود نوعی داخل شدن در نسبعربی بود. در این دورة پنجاه ساله، نشانی از این که آنها به زبان فارسی توجهی کردهیا زبان مزبور رشد وتوسعهای یافته باشد، وجود ندارد. در حالی که در دورةسامانیها، آثار فراوانی در این بارة یافت میشود. این زمان هنوز فارسیِ جدید بهمرحلة بلوغ نرسیده بود وزبان پهلوی نیز یارای مطرح شدن در عرصهای فراتر ازعرصة یک زبان خانگی ومحلی را نداشت.
بنابر این، باید از داشتن هر گونه اندیشهای در این باره که سلسلة طاهری یکسلسلة ایرانْگرا وحتی ایرانی به معنای نوعی ملیگرایی است، پرهیز کرد. اینزمان، هنوز ایران، به تمام معنا جزو لاینفک دنیای اسلام بود وجنبشهایایرانیگرا، همگی توسط امویان وعباسیان سرکوب شده وطاهریان در این زمینه، ازیاران عباسیان به شمار میآمدند. این مسأله تا به آنجاست که برخی گفتند کهطاهریان دستور سوزاندن برخی از کتابهای عجمی مانند قصة وامق وعذرا رادادند. عوفی در کتاب لباب الالباب دربارة طاهریان نوشته است:
ایشان را در پارسی ولغت دری، اعتقادی نبود. در آن عصر شعرا، در این فن، کمترخوض کردند.
ابن ندیم در کتاب الفهرست نوشته است که امرای طاهری همه شاعر بودند وطبعا ایناشعار به عربی بوده است. دیوان طاهر پنجاه برگ، دیوان عبدالله پنجاه برگ ودیوانمحمد بن عبدالله بن طاهر هفتاد برگ ودیوان عبیدالله بن عبدالله، یک صد برگبوده است. این عبیدالله، کتابهایی هم داشته است که یکی از آنها کتاب فی السیاسةالملوکیة بودهاست.
از دیگر فرهیختگان طاهری، منصور بن طلحة بن طاهر بن حسین است کهعبدالله بن طاهر او را حکیم آلطاهر مینامید. ابنندیم نوشته است: وی مدتی امارتمرو وآمل را داشت وآثاری در فلسفه وموسیقی نگاشت. یکی از آنها المونسفیالموسیقی بود که کِندی، فیلسوف عرب، آن را واقعا اسباب انس وراحتیمیدانست.
شاعرانی نیز که در اطراف آنها رفت وشد داشتند، همه شعر عربی میسرودند.یکی از آنها ابوعمرو کلثوم بن عَمْرو عَتّابی است که او را مصاحب وندیم طاهردانستهاند.